مهدی یار جونیمهدی یار جونی، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

پسر عزیزم سرباز امام زمان(عج).تو اومدی و من لایق"مادری"شدم.

حال دلم با شغل جدیدم خوشه...مادری عجیب میچسبد

نمایشگاه کودک-شیراز

سلام پسرک خوبم عزیز دل مامان ماهی ۲۹خرداد با بابا ماهان رفتیم نمایشگاه کودک چون شمارو داشتیم.وقتی وارد سالن حافظ شدیم که پر از اسباب بازی و بادکنک و عروسک‌هایی ک توش آدم بود.حسااابی متعجب و غافلگیر شده بودی و هاجر و واج بودی.گذاشتمت توی قلعه بادی که فقط نگاه اینور اونور میکردی.گذاشتمت توی استخر توپ چون خودت از نوزادی توپ بازی میکردی و اولین کلمه گفتی توپ«پ»باهاش ارتباط برقرار کردی.بعدشم بغل میکی موس که هی فقط نگاش میکردی.توی این سالن مامانجون بابلجونم بودن ولی برا سالنای بعد رفتن ماهم بعد از رفتن به غرفه ادبستان و گپ و گفت با دوستان شام رفتیم خونه باباجون کمال.دوستت دارم پسرک باهوشم. امروز صبحم یکم تیر هست و حساااابی ت...
1 تير 1398

نه ماهگیت مبارک+خاطرات

سلام شیر کوچولوی من پسرک قشنگم ۲۱خرداد هست و شما نه ماهت تموم شده گل باغ انارم خب الان کاملا حرفه ای و سریع دستت و به مبل و تخت و هرجا که بشه میگیری بلند میشی خیلی تند گاکله میکنی و می‌شینی و دوزانو رو پاهات می‌شینی.بابا میگی ددد میگی.از همه قشنگتر تا یه لقمه غذا میخوری دست میزنی برا خودت الهی دورت بگردم اوایل دست زدنات یکیش مشت بود الان قشنگ دست میزنی صداهم میده.هنوز همون دوتا دندون و داره.جدیدا با کالسکه رفیق شدی،امروز وزنت نه کیلو بود و قدت ۶۹سانت. تقریبا همچون می‌شناسی بگیم کو دایی کو باباجون و...نگاشون میکنی.ولی من و..... یاد گرفتی یچی که دستته میکنی دهنت بلند بگم وااااای نکن سریع پراش میکنی و تو افق محو میشی ...
22 خرداد 1398

هشت ماهگیت مبارک

سلام پسر قشنگم بخب اولین دندونت ک اول اردیبهشت ۹۸درومد دندون پایینت.دچند روز گذشت دوشب تب کردی نااروم بودی تا دیدم کناریشم درومده.نالان دوتامروارید خوشکل تو دهنته.الهی دورت لگردم.نمامانجون فاطمع هم برات اش دندونی درست کرد منم زحمت کشیدم روش هنرنمایی کردم.خخخخ راشتی چند شبه خوابت بهتر شده.بخب من برم کارام و کنم ک کلی کار دارم 
25 ارديبهشت 1398

آش دندونی

سلام پسر قشنگم بخب اولین دندونت ک اول اردیبهشت ۹۸درومد دندون پایینت.دچند روز گذشت دوشب تب کردی نااروم بودی تا دیدم کناریشم درومده.نالان دوتامروارید خوشکل تو دهنته.الهی دورت لگردم.نمامانجون فاطمع هم برات اش دندونی درست کرد منم زحمت کشیدم روش هنرنمایی کردم.خخخخ راشتی چند شبه خوابت بهتر شده.بخب من برم کارام و کنم ک کلی کار دارم 
25 ارديبهشت 1398

اولین دندونت,نیمه شعبان

دآقاجان صاحب الزمان کمکم کن تا برای رکابت سرباز و یاور پرورش دهم...اللهم عجل الولیک الفرج  سلام پسرکم عیدت مبارک عزیزم امروز اول اردیبهشت ۹۸نیمه شعبان صبح رفتیم شاهچراغ الان داشتم اب میدادم بهت ک حس کردم یچی میخوره ب لیوان دستم و شستم با نمکم ضد عفونی کردم و دیدم یه دندون تااااازه داره ریشه میزنه,انگار یه مروارید از توی لثه هات پرورش پیدامیکنه.فقط من و یچی خیلی حرص میده اینکه همه انگشت کثیفشون میکنن تو دهنن تمیز و مخملیت.عاشقتم دلیر منمامیدوارم شیر شبت کمتر شه.ان شاالله همه دندونات به سلامتی در بیاد.مو طلایی لپ عسلی خیلی میخوامت.
1 ارديبهشت 1398

چالش عکس شباهت

سلام فرشته من.ماه تابان زندکیم.روز تولدت یه چالش گذاشتم.عکس خودم با هفت ماهکی شما گذاشتم استوری واتساپم همه گفتن بالا ۹۰درصد شباهت. نظر خودت چیه؟   ...
25 فروردين 1398

اولین چهاردست پا رسمی

سلام فسقل مامان.فقط خدا میدونه ک چقدر عاشقتم و میخوامت.البته من بشدت از مادرای وابسته به فرزند ک بچه رو بچه ننه میکنن متنفرم.امیدوارم این وابستگی بخاطر کوچیکیت باشه و هیچوقت با علاقه زیادم بهت جلو پیشرفتت و نگیرم و مستقل بارت بیارم. عزیزم امشب بعنی۲۵فروردین۹۸،ساعت۱۱:۴۰شب ک خیلی وقت نبود از خونه اقای زارع اومده بودیم داشتی گریه میکردی تا منو توی راهرو دیدی یهو پاشدی چهاردست پا اومدی وای من داشتم غش میکردم از ذوق هی برات دست میزدم تو میومدی ستم.حیف از هیجان نشد عکس بگییرم ازت,فقط بابات فیلم گرفت.با سرهمی لی و زیرشم بلوز راه راه سفید مشکی. مهدی یار نور چشمم عاقبت بخیر شی مامانی.  
25 فروردين 1398

هفت ماهگی و شیرین کاریات

مهدی یارم پسرک عزیزم سلام  ۲۱فرورذین تولد حضرت الوالفضل شما هفت ماهه شدی. عزیزم چند روز تکیه میدمت به مبل و میشینی. یاد گرفتی صدای موتپر دراری یکمم تف میریزی. چند قدمم گاگله میکنی. همچنان شب ها خیییلی بد میخوابی.خیییلی خسته شدم از ییخوابی. راسی دوروزع میبرمت با کالسکه پارک قوری.البته تا میرسیم خوابت برده دیروز بعد پارک رفتیم مسجد دوتایی ک همون رکعت اول انقد اذیت کردی مهر و مفاتیح مردم پ میکردی تو دهنت سریع فرادا خوندم و رفتیم خونه. اینرورا خیلی وروجک شدی همش میخوای فرار کنی,بری سراغ چیای اطرافت و سریع میکنی تو دهنت. بپر بپر میکنی و دستت و میگیری به مبل بلند میشی. خییلی خوشمزه ای هر کی میبینتت عاشقت میشه و چون ...
23 فروردين 1398

نوروز ۹۸

سلام به روی یگانه پسرم  عزیزم وارد سال جدید شدیم و من خلاصه برات میگم این مدت.عزیزم دوستت دارم  ۲۸اسفند با ماشینمون سه تایی حرکت کردیم به سمت منزل مامانجون مریم شما برا اولین بار بود اونجا میرفتی.منم بعد دوسال. توی راه از نجف اباد رد شدیم رفتیم مقبره شهید حججی خیلی چسبید. اونجا ک رسیدیم یاد گرفتی روی زانوت وایسی برا شروع چهار دست پا.اها اونشبم مامامجون مریمت برات سوپ درست کرده بود.پسر عموتم میخواست نازت کنه چنگ زد به لپت.دیگه من از هرکاری دست کشیدم و تورو بغل کردم. شبا میرفتیم جیگرکی.باز شما بدخواب شده بود.تو مسافرت همه نمازا مسجد بودیم. عید دیدنی رفتیم سه چهارجا و تفریح دوجا.چهار شب موندیم روز سوم صبح رفتیم قم زی...
20 فروردين 1398