مهدی یار جونیمهدی یار جونی، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

پسر عزیزم سرباز امام زمان(عج).تو اومدی و من لایق"مادری"شدم.

حال دلم با شغل جدیدم خوشه...مادری عجیب میچسبد

نوروز ۹۸

1398/1/20 18:17
نویسنده : مامان ماهی
208 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی یگانه پسرم 

عزیزم وارد سال جدید شدیم و من خلاصه برات میگم این مدت.عزیزم دوستت دارم 

۲۸اسفند با ماشینمون سه تایی حرکت کردیم به سمت منزل مامانجون مریم شما برا اولین بار بود اونجا میرفتی.منم بعد دوسال.

توی راه از نجف اباد رد شدیم رفتیم مقبره شهید حججی خیلی چسبید.

اونجا ک رسیدیم یاد گرفتی روی زانوت وایسی برا شروع چهار دست پا.اها اونشبم مامامجون مریمت برات سوپ درست کرده بود.پسر عموتم میخواست نازت کنه چنگ زد به لپت.دیگه من از هرکاری دست کشیدم و تورو بغل کردم.

شبا میرفتیم جیگرکی.باز شما بدخواب شده بود.تو مسافرت همه نمازا مسجد بودیم.

عید دیدنی رفتیم سه چهارجا و تفریح دوجا.چهار شب موندیم روز سوم صبح رفتیم قم زیارت جمکران ناهارم ماهی اراک شامم فست فود شهرما.شبم دفتر اقای شهبازی خیابون خاک فرج خوابیدیم.

صبحم برا نماز رفتیم حرم ک بارونی بود خیلی چسبید.بعد راه افتادیم به سمت شیراز.

هی زنگ میزدن خانواده ک سریع بیاید سامانه بارشی و سیل در راهع ک الحمدال... رسیدیم خبری نشد بارونم از بعد ک ما رسیدیم شروع شد ولی فردا صبحش بارون شدیید گرفت و سیل راه افتاد دروازه قران و متاسفانه۱۹نفر فوت کردن و من خیییلی هنوز حالم بده.دیگه شد بدترین سفر و خاطرشون.خدا صبرشون بده.

دیشب ک۶فروردین بود یکم شیر خشکت دادم بتظرم کمتر پاشدی.

فدای مهربونیات ک میای بغلم.دوستت دارم شش ماه و نیمه ی من 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)